جستجو
Close this search box.
آموزش دروس پایه دهم
آموزش دروس پایه یازدهم
آموزش دروس پایه دوازدهم

حمل و نقل عمومی (basic transportation)

حمل و نقل عمومی (basic transportation)
حمل و نقل عمومی (basic transportation)
فهرست مطالب

در این بخش با واژگان مهم و پرکاربرد در ارتباط با وسایل حمل و نقل آشنا خواهید شد. این کلمات مرتبط با ایستگاه اتوبوس، ایستگاه زیرزمینی، ایستگاه قطار، فرودگاه می باشند. با یادگیری لغات مربوطه، به راحتی قادر به پاسخگویی نمونه تست های کنکوری خواهید بود.

پخش ویدئو

وسایل حمل و نقل (basic transportation)

در رابطه با حمل و نقل در زبان انگلیسی از واژگان زیر استفاده می‌شود:

car: ماشین

passenger: مسافر

taxi: تاکسی

motorcycle: موتورسیکلت

truck: کامیون

bicycle: دوچرخه

train: قطار

plane: هواپیما

helicopter: هلی کوپتر

airport: فرودگاه

subway station: ایستگاه مترو (قطار)

bus stop: ایستگاه اتوبوس

برای واژگان “bus, train, subway, taxi, plane” از فعل “take” استفاده می شود. به طور مثال “take a taxi” برای گرفتن تاکسی به کار می رود.

برای لغات “car, truck” از فعل “drive” استفاده خواهد شد.

برای کلمات “motorcycle, bicycle”  فعل “ride”  به کار می رود.

به نمونه سوالی از مبحث بالا توجه نمایید:

Test: I get so tired of taking public …………. .

1.destination

2. experience

3. expression

4. transportation

پاسخ: گزینه 4 پاسخ صحیح می باشد.

واژه “transportation” به معنی “حمل و نقل” واژه صحیح است.

معنی جمله ” من از استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی بسیار خسته شده ام”

در زبان انگلیسی، به منظور بیان وسایل حمل و نقل می توان از کلمات خاصی استفاده کرد.

حمل و نقل عمومی (public transportation)

در این قسمت با واژگان مرتبط با سرویس حمل و نقل عمومی (public transportation) آشنا خواهید شد.

bus stop: به معنی “ایستگاه اتوبوس” است. لغات مرتبط با این کلمه عبارتند از :

bus route: مسیر اتوبوس

fare: کرایه

rider: سوارکننده

schedule: برنامه روزانه

transfer: جا به جایی و عوض کردن

subway station: به معنی “ایستگاه زیرزمینی (مترو) می باشد. لغات مرتبط با این کلمه در ادامه آورده شده اند:

subway car: ماشین زیرزمینی

platform: (سکو (ایستگاه

turnstile: تیری که چهار بازوی گردنده دارد و هنگام ورود به مترو فرد از طریق آن وارد می شود

vending machine: ماشین خودکاری که با انداختن پول در آن جنس مورد لزوم از آن خارج می شود

token: ژتون

fare card: کارت کرایه

A train station: این کلمه به مفهوم “ایستگاه قطار” می باشد. کلماتی که با این لغت در ارتباطند در پایین ذکر شده اند:

ticket window: جایگاه فروش بلیط

conductor: شاگرد شوفر

track: مسیر حرکت قطار

ticket: بلیط

one way trip: بلیط یک طرفه

round trip (return): بلیط رفت و برگشت

در زبان انگلیسی، لغات خاصی در ارتباط با حمل و نقل عمومی وجود دارد.

برای یادگیری لغات بیشتر در ارتباط با سرویس حمل و نقل عمومی می توانید ویدئو را مشاهده نمایید.

سوالات متداول

لغت “round trip” به معنی “بلیط رفت و برگشت” است.

“fare card”  به منظور کارت کرایه، در ایستگاه مترو استفاده خواهد شد.

نظرات و پرسش های خود را با ما در میان بگذارید...
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x