تابستانی که گذشت...
آیا از فعالیت خود در تابستان راضی بودید؟
آیا نحوۀ مطالعه و تست زنی دروس را فراگرفته اید؟
آیا میزان ساعت مطالعۀ شما ارتباط خوب و منطقی بین دروس عمومی و اختصاصی برقرار میکند؟
آیا از اصول علمی و عملی در برنامه ریزی و اجرای آن، میزان خواب و تغذیه و ... آگاه شدهاید؟
آیا در تابستان از رفتار خود در قابل آزمون سراسری شناخت پیدا کردید؟!
هر کسی بنابراین سلیقۀ خود میتواند پاسخی به این پرسشها داشته باشد.
هر سال وقتی تعطیلات شهریور به پایان میرسد و جنب وجوش مهرماه آغاز میگردد با دو گروه از دانش آموزان روبهرو میشویم.
گروه اول کسانی که حساسیت آزمون سراسری را درک میکنند و میخواهند در این سال سرنوشت ساز، شرایط بهینهای را برای خود فراهم کنند. این گروه از همان روزهای تابستان رشتۀ تمامی امور را در دست خود گرفتند و روش مطالعاتی که توأم با تست زنی را تجربه کردند.
گروه دوم کسانی هستند که با وجود تغییر دبیران، کتابها و روش مطالعه، در تابستان توانستند آنچنان که شایسته است خود را با شرایط جدید وفق دهند و هنوز ساعت مطالعاتی دقیقی ندارند! برخی از سرفصلها را نخواندهاند! با برخی از دروس رابطهای برقرار نکردهاند! بسیاری از تستهایشان دست نخورده باقی مانده است و ...! و از همه بدتر، کمی عذاب وجدان دارند!!!
شما فکر میکنید دیگر زمانی برای جبران تابستان نیست!؟
آیا مباحث تدریس شده در تابستان را نمیتوان جمع بندی کرد!؟
اگر کمی خوشبینانه نگاه کنید، درمییابید که بودجه بندی در تابستان آنچنان هم که خیلی از داوطلبان مدعی هستند، دور از دسترس و غیرقابل جبران نیست! زیرا میزان پیشرفت دروس از مهر به بعد قابل تأملتر است و این عقیده که نمیتوان برای عقب افتادگیها برنامهریزی کرد اعتقاد دو گفتۀ کسانی است که قبل از ورود به میدان جنگ و جنگیدن، شکست را میپذیرند!!!
فکر میکنید راهکار چیست؟ چه روش یا روشها را میتوان به کار برد تا گذشته جبران شود؟
1- جدا شدن از گذشته: با دیدی مثبت و هدفمند و آغازی سریع که دستیابی به موفقیتهایی هرچند کوچک را در پی دارد، میتوان عقب افتادگیها را جبران کرد. البته مشروط بر آنکه بدانید و بخواهید. تنها چیزی که نیاز دارید تفکر و هدفسازی جدید است که بر مبنای آن بتوانید آیندۀ درسی را بهبود ببخشید. موضوع از دست دادن هفته هایی از تابستان نباید ذهن شما را درگیر کند. باید به این جمله فکر کنید که اگر نمیتوان برگشت و آغاز خوبی داشت اما میتوان از همین لحظه شروع کرد و پایان خوب و دلخواهی را رقم زد. تنها سرمایۀ برگشتناپذیر انسان عمر و زمان است! پس با شناختی درونی و ایجاد هدفی جدید و قابل دسترس در حفظ آن کوشا باشیم. بهعنوان مثال کار و فعالیت درسی را در هفتۀ اول با 3- 2 ساعت مطالعه در روز شروع کنید تا به شرایط جدید عادت کنید و سپس به افزایش پلهای و منطقی زمان مطالعه هفتۀ دوم و هفته های بعدی بپردازد.
2- برنامه ریزی و دفتر مدیریت زمان: بدانید که هیچکس بهجز خودتان از نیرو و توانایی شما خبر ندارد. 9 ماه پیشرو تقریباً زمان بسیار مناسبی برای دستیابی به شناخت و جبران عقب افتادگی است؛ اما مشروط بر آنکه با یک برنامه ریزی علمی میزان توانمندی شخصی برای اجرای برنامه را در نظر گرفته باشید و با سلیقۀ خودتان آن را طراحی کنید و ضمناً تحت نظارت فردی مجرب قرار داشته باشید آغاز بهکار کنید.
برنامه میبایست منسجم و واقعبینانه و نه بلندپروازانه و دور از ذهن که غیرقابل اجرا و یا خسته کننده باشد، طراحی شود. با نوشتن تمامی فعالیتها در دفترچۀ مدیریت زبان میتوانید از راهزنان زمان و کارهای غیرضروری در حین مطالعه با خبر شوید. (ثبت ساعت مطالعه بهترین اهرم فشار برای جبران کم کاری است و با این روش تکمیل دفتر مدیریت زمان میتوان به مطالعۀ نادرست و سطحی خوانی دروس پی برد!)
3- شرکت در آزمونهای آزمایشی استاندارد: همیشه شرکت در آزمونها و تجربۀ یک محیط رقابتی باعث رشد داوطلب میشود. یکی از راههای کنکاش و شناخت موقعیت و جایگاه علمی و شناسایی سایر داوطلبان و دستکم نگرفتن آنان با آزمون دادن تحقق پیدا میکند. برای شرکت در آزمونهای آزمایشی مهر به بعد (بهدلیل اینکه تمامی سرفصلها و بودجه بندی آزمونهای نخستین از ابتدای کتاب شروع خواهد شد، میتوانید برنامه ریزی خود را که در قسمت اول صحبت کردیم بر مبنای هر آزمون بچینید) تحلیل عملکرد بعد از هر آزمون میتواند راهگشای خوبی باشد تا به نقاط ضعف و قوت خود واقف بشوید.
در انتهای هر هفته عملکردتان را پیگیری کنید. با مقایسۀ ساعت مطالعۀ خود در هفتۀ جاری و هفتۀ قبل، ببینید که اگر قسمتی از برنامه را در دفتر مدیریت زمان تغییر دهید وضعیت برای هفته بعدی بهتر خواهد شد یا خیر. بهعنوان مثال:
چه درسی را بیشتر و یا کمتر باید مطالعه کنید؟ آیا نسبت تستزنی دروس خواندنی به دروس تمرینی صحیح است؟
چه کارها و فعالیتهای غیردرسی مانند خواب زیاد و دیدن تلویزیون، دادن پیامک و ... را میبایست کم یا حذف کنید؟
یادتان باشد موفقیت، رسیدن به نوک قله نیست! بلکه آغاز کردن و قدم گذاشتن در مسیر نیز موفقیت است!
پس نترسید و از قدمهای کوچک راضی باشید!